English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (8489 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
monopolised U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizing U امتیاز انحصاری گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
monopolization U گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
Other Matches
monopoly U امتیاز انحصاری کالای انحصاری
monopolies U امتیاز انحصاری کالای انحصاری
convert U امتیاز گرفتن
converted U امتیاز گرفتن
converting U امتیاز گرفتن
converts U امتیاز گرفتن
burn U امتیاز گرفتن از حریف
burns U امتیاز گرفتن از حریف
scored U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scores U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
score U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
bogey U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
base on halls U گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
bogies U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogeys U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
carried U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carrying U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carries U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
series U 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
sole right U حق انحصاری
monopolistic U انحصاری
soles U انحصاری
patent U انحصاری
merest U انحصاری
sole U انحصاری
mere U انحصاری
exclusive U انحصاری
patents U انحصاری
patented U انحصاری
patenting U انحصاری
monopolistic competition U رقابت انحصاری
patenting U دارای حق انحصاری
monopoly bank U بانک انحصاری
monopoly management U مدیریت انحصاری
monopoly output U تولید انحصاری
monopoly position U موقعیت انحصاری
monopoly power U قدرت انحصاری
monopoly price U قیمت انحصاری
monopoly restriction U محدودیت انحصاری
patent U دارای حق انحصاری
preemptive U قبضهای انحصاری
monopolist U سیاست انحصاری
restricted U مقیدالتداول انحصاری
patents U دارای حق انحصاری
market trust U بازار انحصاری
sole U تنها انحصاری
exclusive or U یای انحصاری
soles U تنها انحصاری
sole agent U نماینده انحصاری
patented U دارای حق انحصاری
sole arbitrator U حکم یا داور انحصاری
sole selling right U حقوق فروش انحصاری
oligapoly U فروش نیمه انحصاری
oligopsony U خرید نیمه انحصاری
theory of monoplistic competition U نظریه رقابت انحصاری
patenting U انحصاری به ثبت رساندن
patent right U حق انحصاری ثبت شده
patents U انحصاری به ثبت رساندن
exjunction gate U دریچه یای انحصاری
exclusive or gate U دریچه یای انحصاری
fixed stock U مالک انحصاری سهام
exclusive or cate U دریچه یای انحصاری
exclusive economic zone U منطقه اقتصادی انحصاری
patent U انحصاری به ثبت رساندن
exclusive or element U عنصر یای انحصاری
patented U انحصاری به ثبت رساندن
sole distributor contract U قرارداد توزیع انحصاری
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
patent law U قانون ثبت انحصاری اختراعات
exclusive nor gate U دریچه نقیض یای انحصاری
sole tenant U مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
patented U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patents U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patent U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patenting U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patenting U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patented U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patents U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patent U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
free fishery U حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
countervailing power U مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
copyrights U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyright U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
prerogatives U امتیاز
prominence U امتیاز
credits U امتیاز
crediting U امتیاز
franc U امتیاز
francs U امتیاز
franchise U امتیاز
run U یک امتیاز
franchises U امتیاز
credited U امتیاز
prerogative U امتیاز
point U امتیاز
credit U امتیاز
chartered U امتیاز
plus U امتیاز
concession U امتیاز
chartering U امتیاز
concessions U امتیاز
charters U امتیاز
charter U امتیاز
runs U یک امتیاز
act of grace U امتیاز
exclusiveness U امتیاز
priviege U امتیاز
prominency U امتیاز
advantage U امتیاز
pre-eminence U امتیاز
scoreline U خط امتیاز
scorelines U خط امتیاز
ad U امتیاز
ads U امتیاز
distinction U امتیاز
distinctions U امتیاز
scoreless U بی امتیاز
royalties U حق امتیاز
rectums U امتیاز
pre eminence U امتیاز
licence U امتیاز
leases U امتیاز
lease U امتیاز
pas U امتیاز
game bird U یک امتیاز
upper hand U امتیاز
privilege U امتیاز
licenses U امتیاز
licences U امتیاز
rectum U امتیاز
royalty U حق امتیاز
score U امتیاز
scores U امتیاز
scored U امتیاز
decision U برنده با امتیاز
loved U امتیاز صفر
aces U امتیاز سرویس
ace U امتیاز سرویس
loves U امتیاز صفر
set point U اخرین امتیاز
outpoint U برنده با امتیاز
game point U امتیاز پایانی
headstart U امتیاز در شروع
double figures U امتیاز دو رقمی
go-ahead U امتیاز برتر
precedency U امتیاز سابقه
grantee U صاحب امتیاز
decisions U برنده با امتیاز
perfect score U امتیاز کامل
love U امتیاز صفر
field privilege U امتیاز فیلد
patents U امتیاز نامه
score sheet U برگ امتیاز
scoreless U بدون امتیاز
precedence U امتیاز سابقه
patenting U امتیاز نامه
awarding of points U امتیاز دادن
prerogative U حق یا امتیاز ویژه
prerogatives U حق یا امتیاز ویژه
foot score line خط امتیاز انتهایی
win on points U پیروزی با امتیاز
match points U اخرین امتیاز
oddest U امتیاز دادن
privileged U امتیاز دار
maritime lien U امتیاز دریایی
licence owner U صاحب امتیاز
chalk up U کسب امتیاز
worst U امتیاز اوردن
worst- U امتیاز اوردن
odder U امتیاز دادن
insurance U امتیاز مطمئن
loss on points U باخت با امتیاز
magna cum laude U با امتیاز زیاد
concessionaire U صاحب امتیاز
privileged U دارای امتیاز
patent U امتیاز نامه
Recent search history Forum search
1pedal pamping
1گج
1meaning of taking law
2credit score
2to keep someone up
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
3معنی کلمه retraction چیست؟
0shmoralizing
0نماینده انحصاری
0درخواست نمایندگی انحصاری برای ایران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com